امان از این همه وابستگی...
عروسکم فدای خوشگلیات بشم . قربون اون مهربونیات اگه تا حالا 70 درصد از وقتم رو بهت اختصاص داده بودم الان به جز تایمی که شب تا صبح خوابیدم و در واقع برای خودم استراحت به حساب میاد همه ی وقتم به تو تعلق گرفته.
عزیزم انقدر این روزا به من وابسته شدی که اگه جلوی چشمت نباشم جیغ میزنی و گریه می کنی .
چند روز پیش اننقدر با بابا مهدی سر این قضیه خندیدیم که نگو .
گفتم من تا ازپیچ آشپزخونه دور می زنم برم سراغ یه کاری روشا انقدر گریه می کنه که حد و حساب نداره تاز شانس اوردیم آشپزخونمون اپنه اگه مثل قدیما بود چی میشد؟؟؟
جیگر طلای مامان درسته شما خیلی دختر فهمیده و با هوشی هستی و دوست نداری مامانی تو خونه دست به سیاه و سفید بزنه و دوست نداری هیچ وقت وارد آشپزخونه بشه ولی مامانی آشپزخونه فقط جای کار کردنو پخت و پز نیست اونجا به خاطر وفور خوراکی و وجود یخچال ای خوشمزه است و جای بسیار خوب و مناسب برای دل ضعفه های مامان الهه است.
پس عزیز دلم درسته خیلی دوست داری مامانت ترگل ورگل بمونه ولی از اون طرف حساب شکم گرسنمو نمیکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عاشقتم فرشتته ی آسمونی من