هوراااااااااا روشا جونم 11 ماهه شد
عشقم , نفسم , انیسم , مونسم , همدمم 11 ماهگیت مبارککککککککککککککک.
فقط یک ماهه دیگه تا زاد روزت مونده.ماشالا دیگه داری خانم میشی دیگه داری یک ساله میشی.پارسال این موقع تو همین روزای گرم تو دلم بودی و امسال نه تنها تو قلبم تو رو احساس می کم بلکه چهره ی خندانت رو هر روز در کنارم می بینم .
عزیزترینم با آمدن تو بهترین و زیبا ترین لحظات وارد کلبه خوشبختیمان شد.
تو را از خدایی خواستم که به رحمت بی کرانش ایمان دارم
پس برایم بمان و بدان که تا بی نهایت دوستت دارم .
*تو این ماه دیگه از حموم نمی ترسیدی و به آب علاقه مند شده بودی ولی هنوز هم باید تو بقل می شستمت .اصلا توی وان نمی موندی و گریه می کردی.
*بای بای کردن رو یاد گرفتی و موقع خداحافظی دستای قشنگت رو تکون میدادی.
*به آهنگ الی قربونت برم شهرام صولتی شدیدا علاقه داری و تا آهنگ شروع میشه نانای می کنی و از ذوقت انقدر خودت رو بالا و پایین میندازی که نگو .البته باید حتما ویدیوش هم پخخش بشه به خاطر همین من روی فلش حاظر و آماده دارم که وقتی آروم نمی شی واست بذارم .
*به سلامتی دیگه نمیذاری واست گل سر بزنم چون سریع در میاریش و میذاریش تو دهنت.البته من بیشتر اوقات وقتی بخوایم بریم بیرون تو خواب واست میزنم که متوجه نشی.بماند که جدیدا دستم رو خوندی و ماشالا حواست به همه جا هست و تا بیدار مشی سرت رو چک می کنی که چیزی روش نباشه.(بعدا نگی چرا بردیم آرایشگاه موهام رو پسونه زدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟گفته باشم).
*از اول این ماه دیگه تو اتاق خودت می خوابوندمت .البته من از ٣ ماهگی جدات کردم ولی اون وقتا تو حال می خوابوندمت که صداتو بشنوم ولی حالا تا تکون می خور ی از این اتاق به اون اتاق متوجه میشم.(میبینی چه مامان نمونه ای هستم !!!!!!!!!!!!)
*هر وقت چیزی رو نمیی خواستی می گفتی نه نه نه نه.
*تازگیا یاد گرفتی به بعضی چیزا اشاره می کنی .قربون اون انگشت کوچولوت بشم.
*وقتی ازت می پسم قوری قوری (قورباغه ی لوسترت ) یا میمونی (صندلی بادیت ) کو با چشمات یا انگشت نشون میدی.
*شبا همونطور که گفتم مستقل می خوابی ولی امان از روزا.............حتما باید خودم پیشت باشم .الگوی خوابت هم عوض شده باید کنارت دراز بکشم .چشمام رو ببندم که یعنی مثلا خوابم.انگشت اشاره یه دستت توی دهنمه و من مشغول مکیدنش با اون دستت هم موهام رو می کشی (ببهتره بگم می کنی ).یه پات روی پاهام و یه پای دیگه ات فشار میاره رو شکمم.
*دوست داری خودت فاشق ررو بگیری و غذا میل کنی به همین خاطر ه قاشق دست ماست یه قاشق دست شماست ولییییییییییییییی ظرف غذا کنار ماهاست.
*عاشق دوغی وقتی تموم میشه انقدر گریه می کنی که هر کی ندونه فکر می کنی چه قدر زدنت.
این از کارایی که تو ١٠ ماهگیت انجام میدادی.
خب به بهانه ی یازدهمین ماهگرد :
قابل توجه همگی به خصوص خود روشا خانم که نمیدونم وقتی داره این مطلب رو می خونی چند سالشه؟ تو عکسا اثری از روشنایی شمع دیده نمیشه چون به خاطر مسایل امنیتی کلا شمعا خاموش بود ولی بهتر بود روشنشون می کردم چون دخملی تمام حواسش یه گل سراش و گل کنارش بود به خاطر چراغش.
اینم عکسا ::
فدات بشم که داری به بابا مهدی می خندی
اینجا داری با جغجغه هات نانای می کنی
نگاهت به جغجغه ی دست باباست
فدات بشم که حواست جمعه ببینی دورببن کجاست؟
توجه توجه :تو این عکس روشا یه گل سر داره اگه میخوایید بدونید اون یکی کجاست برید به ادامه ی مطلب.
قرار شد ببینیم گل سر روشا جونی کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
روشا در حال نگاه کردن به بابا مهدی مهربون دستاش رو به سمت موهاش برده
بلههههههههههه همونطور که نوشته بودم گذاشتش دهنش.باور نمی کنید؟؟؟؟؟
دیدید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اینم از نزدیک نزدیک.
اینجا هم از باباش خجالت کشیده چون بابا مهدی گفت عزیزم در نیار خوشگل بود.
این ماجرای گل سر.حالا ببینیم جریان گل چراغدار چیه؟
اینجا روشا خیلی خانوم و متین کنار گلدون نشسته
گلدون روشا رو از راه به در می کنه و حس کنجکاویشو بیدار(اصلا روشا جون نمی خواسته بهش دست بزنه )
دستاشو سمت گل میبره .و..............
به جای کیک تولد نوش جان روشا میشود.
ودر آخر نانای کردن روشا جونم.