روشا جان در یک ماهگی

1390/6/5 11:25

نویسنده : مامان الهه

861 بازدید

اشتراک گذاری

یه مقدار از مطالب رو که مربوط به یک ماهگی روشا بود رو تو پست قبلی نوشتم .

به طور روتین عزیزکم هر2.5 تا 3 ساعت برای خوردن شیر بیدار میشد و بعد از خوردن شیر به راحتی می خوابید .از دل درد و اینطور مسائل هم. خبری نبود .

مامان جون هم یک روز در میون حموم می بردش که بعضی وقتها با کلی جیغو گریه همراه بود که یا به خاطر خستگی روشا جونم بود یا به خاطر اینکه دوست داشت بیشتر تو وانش باشه .

از 15 روزگی 25 قطره مولتی ویتامین رو بهش میدادم که معمولا دوست داشت از اون مقدار بیشتر باشه و به خاطر همین کلی غرغر می کرد .

من به خاطر شب نخوابی ها خیلی خسته بودم به همین خاطر شیر رو با شیشه بهت میدادم که متاسفانه از دست من شیشه نمیگرفتی و بابا 3 4 شب بهت داد و با شروع رمضان می بردمت بالا پیش مامان جونی و سر ساعت میومدم بهت شیر میدادم .

روز ولادت امام حسن برای اولین بار ( نه به نیت دکتر ) رفتیم بیرون و بعد هم رفتیم مراسم جشن مسجد که کلی هم بهمون خوش گذشت و همه از دیدن موهات تعجب می کردن جون معمولا نی نی ها مو ندارننننننننن .

چون پارسال نیت کردم که هر وقت بچه دار شدم تولد امام حسن شکلات ببرم مسجد اون روز 5 بسته بردم .

29 مرداد هم که شما یه ماهه شدی و برای تشکیل پرونده رفتیم کیلینیک . اولش بهمون گفتن چون مسیر خونتون به اینجا نمیخوره نمیتونیم براش پرونده باز کنیم ولی چون من اونجا کلاس ماساژ می رفتم مربیم مسئول این کار بود و با هماهنگی اون این کار به راحتی انجام شد .وزن شما در یه ماهگی 3800 و قدت 54.5 شده بود و بهم گفتن بعد از یک ماه مصرف مولتی ویتامین یعنی از 35 روزگی بهت 25 قطره آد بدم .بعدش برای چکاپ ماهانه رفتیم مطب دکتر که گفتن دکتر رفیع نژاد مسافرته و به جاشون امروز دکتر منتصری هستن .ایشون هم دکتر خیلی خوبی بودن و من ازشون خیلی خوشم اومد و تصمیم گرفتم فقط پبش این 2 ببرمت .خوشبختانه دکتر رفیع نژاد هرروز صبح ها و دکتر منتصری بعد از ظهرها هستن .

راجع به وزن و قد هم دکتر همه رو تایید کرد و گفت فقط شیر خودت رو بده چون واسش کافیه و وزن گیریش خوب بوده . هم چنین گفت روزی 10 تا 15 دقیقه دختر گلم رو ببرم تو آفتاب که ویتامین D قطره با آفتاب جذب شه .

دخترم بودنت هدیه ایست برای قلب کوچکم و آرزوی من شادی دل دریایی توست .