برای عید آماده میشویم
بوى بهار میآید، بوى نوروزى پرشکوفه، هواى تازه ی این روزها و جوانههاى روییده بر شاخهها گواه رسیدن بهار است.بهار در ترانه ،احساس قصّه ی ماندگاریست، تولدیست در سرای زیبای عاطفه و شعریست در سایه ی روشن مهر .
می توان نبض امید را در سرزمین شکفتن احساس کرد و گل واژه ی ایام را در گذر گاه خاطرات به یاد آورد . بهار نغمه ی موزون باران است , جرعه ای از ترنّم آبی عشق , روحی است که دل را در ساحل حضور به خلوت می آراید .
بهار سرفصلی است در روزهای زندگی , افقی ست از دریچه ی عا طفه ها . نوای محبّت بهانه ایست در تصوّر مهتاب , بهار است که آسمانی میکند حدیث یاد را در خلوت افکار.
ما هم بعد از یه خونه تکونی مفصل تصمیم گرفتیم تخم مرغامون واسه هفت سین تزیین کنیم.
البته طبق معمول با کمک روشای عزیزو دوست داشتنی.
آخی انگار خسته ای مامانیییییی؟می خوای بذاریم واسه یه روز دیگه؟؟؟؟؟؟
آفریییییییییییین.خودت می خوای شروع کنی.من فکر کردم خسته ای.
جیگر طلا به آسمون نگاه میکنه و از خدامی خواد همه سال خوب و خوشی داشته باشن.
منتظر میمونه تا مامان الهه بره.
توپاشو ول می کنه که کارو شروع کنیم.
و این هم نتیجه کار مشترک مامان الهه ونازنین دخترش :