بازگشت مامانی جون

عروسکم یکشنبه 10 اردیبهشت مامانی جون از مکه برگشتن. ما سه تا به همراه خاله فاطی رفتیم فرودگاه بای استقبالشون .

 اینم عکسای فرودگاه:

فرداش خودمونیا دور هم جمع شدیم و تا دلت بخواد شما شیرین کاری  کردی و نقل مجلسمون شده بودی.

اون شب به خاطر اولین بار روی لبهای نازو دوست داشتنیت رژ لب رو تجربه کردی که خانم دایی واست زد و من با سرعت برق بعد از عکسها پاکش کردم  که نوش جان نکنی.

راستی این پیراهنی که تنته همونیه که خاله عفت زحمت کشیده بود برات اورده بود.

تو این عکس مثلا خوابت می اومد .گذاشتمت رو پاهام که هم بخوابی هم لباس راحت تنت کنم ولی تو رو خدا ببین چه جوری به دوربین خیره شدی؟؟؟؟؟اصلا دوربین رو ول کن پاهاتو ببین!!!!!!!!

الهی قربون اون نگاههای مهربون بشم.نگاهاتم خوردنییییییییییییییه خوشمزه ی دوست داشتنی من.