روشا جون و واکسن یک سالگی
با سلام به همه ی دوستای عزیزم.امیدوارم حالتون خوب و نماز و روزه هاتون قبول باشه.
از همگی به خاطر تبریک تولد روشا جون تشکر می کنم.با پیغامهاتون کلی ما رو شرمنده کردین.با این لطفتون مطمئنم روشای عزیزم افسوس نداشتن خاله رو نمیخوره چون خدا رو شکر این همه خاله ی خوب و مهربون پیدا کرده که نه تنها پیشاپیش بلکه تو روز تولدشم ما رو مورد عنایت و توجه خودشون قرار دادن .
عزیزترینم از تک تک شما یادگاریهای خوب و ماندگاری گرفت که تا سالیان سال با خوندن نوشته هاتون لبخند شوق بر لبانش خواهد نشست.وهیچ چیز برای من زیبا تر از این لبخند نخواهد بود و شما مسببش هستید.
از خدا میخوام هر کدومتون به نوبه ی خود شادی داشته باشید تا ما هم بتونیم این محبتتون رو تو خوشیها جبران کنیم.
حالا بریم سر قضیه واکسن 12 ماهگی.
روز پنج شنبه 29 ام رفتیم واکسن روشا خانم یک ساله رو زدیم.
دخترم ماشالا بسیار خانم و صبور بود حتی یه آخ کوچیکم نگفت.(الهی مامانش دورش بگرده).
طبق گفته مشاورین مرکز بهداشت این واکسن احتیاجی به استامینوفن ندات و با تب هم همراه نبود.هم چنین لزومی به کمپرس سرد و گرم هم نبود.
ولی گفتند آخر هفته دیگه ممکنه دونه های ریزی روی شکم دخملی ظاهر بشه که در این صورت نباید با خانم باردار در تماس باشه.چون این واکسن سرخجه است.
به جز واکسنی که تو بیمارستان زدن تو این مدت این اولین واکسنی بود که به دست می زدن و به نظر من خیلی همم بهتره چون اگه به پا میزدن به خاطر دردش ممکنه بچه نتونه خوب بایسته و بخوره تو ذوقش.
اینم عکسای روشا گلی بعد از برگشتن به خونه:
اینم جای سوزن روی بازوی قشنگش :
ضمنا فقط دخترم همین چند دقیقه رو که من عکس گرفتم خوابید.انگار واکسنه شادی آور بود همش دست میزد و نانای می کرد.
امیدوارم خدا کمک کنه همه ی نی نی ها واکسناشون رو راحت بزنن و بعدش خبری از درد و تب و بی قراری نباشه.