روشا ساداتروشا سادات، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

✿✿روشا هدیه آسمانی✿✿

نازنین دخترم 13 ماهه شد

1391/6/2 16:50
نویسنده : مامان الهه
724 بازدید
اشتراک گذاری

با سلام به همه ی دوستای گلم و خواننده های همیشگی یا خاموش وبلاگ روشای عزیزم.

ما سه شنبه از مسافرت برگشتیم .جای همگی خالی خیلی خوش گذشت.اونجا به یاد همگی بودم.تو پست های بعدی راجع به سفر توضیح میدم.

حالا بریم سر اصل مطلب .29 مرداد ماه عزیز دلم سیزدهمین ماهگرد زندگیشو پشت سر گذاشت.این زیباست که پدر و مادرها روزها را بشمارند که به ماه برسند و ماهها را بشمارند که به سال برسند و بزرگ شدن فرزند خود را شاهد باشند.

دخترم، عزيزم، فرشته كوچك من ...

به تو كه مي نگرم، همه زيبايي دنيا را، هر آنچه وصف شدني و هر آنچه توصيف ناپذير است را، يكجا مي بينم...

در يكايك لحظه هاي بودنم، برايت سلامتي، شادماني، موفقيت و سربلندي آرزو ميكنم.

دوستت مي دارم بيش از آنكه در حجم انديشه ها بگنجد، از خدا ميخواهم ياري ام كند در اين امر خطير، تا به تو بهترين ها را بياموزم و تو را هم آن سان كه شايسته بهترينها هستي پرورش دهم...

پروردگارا، مهربانا! زيباترين و برترين هديه عمرم را تو به من دادي، آنرا بر من ببخش و همراهم باش تا رساندن فرشته من بر اوج قله هاي موفقيت و نشاندن شاهين بخت و اقبال بر شانه هاي ظريف و كوچكش....

کارهای عروسکم تو این ماه :

*وقتی میخواستی بخوابی بهت می گفتیم روشا پاشو تا چشماتو ببوسیم بعد بخواب سریع بلند میشدی چشماتو میبستی تا پلکتو ببوسیم.

   

*عاشق بازی کلاغ پر شده بودی.انقدر با مزه حالت اشاره به انگشتت می گرفتی که آدم ضعف میکرد.اولا وقتی می گفتم کلاغ پر... بجای اینکه بگی پر حواست به انگشتت پرت میشد و اصلا یادت میرفت که داریم بازی می کنیم.ولی حالا دیگه قشنگ یاد گرفتی و جواب میدی ولی به جای پر یا میگی "در " یا میگی " بر".

کلاغ................بر-در/گنجشک ..................بر-در/روشا........................بر-در

وقتی به اسم خودت میرسیدیم انقدر ذوق می کردی و بالا و پایین میپریدی که خدا میدونه.منم واست میگفتم روشا که پر نداره مامانش /باباش خبر نداره .اگر که پر دراره خودش خبر میاره.شما هم تتد تند دست میزدی .

اولا وقتی موقع کلاغ پر به اسم خودت میرسیدیم جواب میدادی ولی الان زودی شروع میکنی به دست زدن.قربون دختر باهوش خودم برم مننننننن.

   

*جدیدا یاد گرفتی خجالت بکشی .تا کسی رو میدیدی یا خیلی با مزه چشماتو می بستی ولی جوری که بتونی همه جا رو ببینی یا پشت منو بابا قایم میشدی.

    

*همونطور که تو پست ماههای قبل گفتم عاشق چشمی دزدگیر خونه بودی و ما از بس اونا رو دوست داشتی بهشون میگفتیم دوست روشا.خودتم یاد گرفته بودی بهشون اشاره کنی و بگی" دوششش" یعنی دوست.

   

وقتی لباس می پوشیدیم هنوزم به خاطر اینکه زودتر بریم ددر گریه می کردی .وقتی هم می اومدیم خونه دم در روسری من یا مامانی جون رو از سرمون میکشیدی و می گفتی "ددر نه" یعنی دیگه بیرون نمیخواییم بریم.

   

*پوشکت رو کشف کرده بودی و مدام می خواستی درش بیاری.

   

*وقتی می گفتم روشا نافت کو می گفتی "نا" و زودی نافت رو نشون میدادی اگرم لباس زیر دکمه دار تنت بود ناراحت میشدی و تلاش می کردی بلوزت رو در بیاری بعضی وقتا هم وقتی از نشون دادن ناف خودت نا امید میشدی میخواستی مال ماها رو نشون بدی.

   

*تا می گفتیم روشا چشمات کو به چشمت اشاره می کردی.

   

*مفهوم داغ بودن رو درک میکردی وقتی چای رو میدیدی می گفتی من که یعنی بهت بدیم من که می گفتم داغه میگفتی "داخخخخخخخخ" " جیسسسسسسسسسس" یعنی جیزه.بعد زودی شروع می کردی به فوت کردنش من و بابا مهدی انقدر از این کارت لذت می بردیم که نگو و نپرس.مایی که در طول روز شاید حتی صبحا هم چایی نمیخوردیم دیگه واسه خودمون چایی خورای قهاری شده بودیم.

   

*وقتی غذا میخواستی می گفتی به به .هم چنان موقع خوردن غذا میگفتی مممممممممممممممم.

   

*تا ما رو سر نماز میدیدی بدو بدو می اومدی مهرمونو بر میداشتی و شروع می کردی به خوردنش ولی ماشالا انقدر همه چیزو خوب متوجه میشی تا میرفتیم رکوع و دستمونو به طرفت دراز می کردیم سریع مهرو پس میدادی .

   

*در تاریخ 8/5/91 دو تا دندون دیگه در اوردی (دندون 5و6 بالا).

   

*در تاریخ 12/5/91 به خاطر اولین بار 2 تا قدم برداشتی و بعد 14/5/91 وقتی برای مراسم تولد امام حسن رفته بودیم مسجد 5 6 قدم برداشتی.

   

*قشنگ یاد گرفته بودی بوس کنی. اولین بار در تاریخ 18/5 /91 بود وقتی داشتم بلند بلند بوست می کردم یه دفعه خودت شروع کردی به بوس کردن اونم با صدای بلند و خیلی واضح.

   

*وقتی می نشستی تو صندلی غذات اگه غذای ما با مال شما فرق داشت یه نگاه به غذای خودت می کردی و یکی به مال ما و میگفتی "بیز" یعنی بریز.منظورت این بود که از غذای خودمون واست بریزم.

    

*وقتی آب میخواستی میگفتی "به" یا "آبه" .دیگه بستگی به حوصله ات داشت.اگر سر حال بودی می گفتی "آبه "و اگر دیگه خیلی تشنه بودی فقط میگفتی " به".

   

*هر چی رو زمین میدیدی میگفتی "خخخخخخخخخخخخ" یعنی اخ و میذاشتیش دهنت تا می گفتم روشا!!!!!!!! زودی در می اوردی و می اوردی میدادیش بهم.

   

*دیگه خیلی قشنگ ماما و بابا رو میگی.جالبه هر وقت تلفن زنگ میخوره میگی بابا .قربونت برم که همش دلت واسه بابا مهدی تنگ میشه و همش منتظر تلفنشی.

   

*اگه جیزی دستمون میدیدی و میخواستی می گفتی "ده ده" یعنی بده.

   

*اینم آخرین واژه از دایره لغاتت.وقتی دستت رو می گرفتیم که راه بری میگفتی "داااااا دااااااااااا" یعنی تا تا/تاتی.

    


پ .ن :سه شنبه 31 مرداد ماه چهارمین سالگرد ازدواج من و بابا بود.

همسرم، شریک لحظه های تلخ و شیرین زندگیم این چهارمین  سالگرد زندگمیون از راه رسید.

چهار سال سال از باهم بودنمون، با هم خندیدنمون و با هم اشک ریختنمون می گذره.

مهدی جان ,من به چهار سال در کنار تو نفس کشیدن و مادر کودک شیرین تو بودن افتخار می کنم و تا ابد دوستت دارم.

همین جا از نرگس جون (مامان ساینا گلی ) و نسیم جون (مامان آقا آرتین ) به خاطر اینکه این روز رو فراموش نکردن و بهم تبریک گفتن تشکر می کنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

مهسا
1 شهریور 91 14:50
سلام به سلامتی برگشتید ؟زیارت قبول
قربون روشاگلی 13 ماه برم من عسلم انشاا....120 ساله بشی بوسسسسسسسسسس برا روشاگلی ومامان الهه جون


بله برگشتیم.مرسی مهسا جون.
زينب عشق مامان و بابا
1 شهریور 91 14:51
´´´´´´´´´´´´¶´¶¶´¶¶ ´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶ ´´´´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶ ´´´´´¶¶ ´´´´´´´´´´´´´´´´´ ´¶¶ ´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶ ´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶ ´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´´´´|´|´|´´´ ´´´´´´´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´´´´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´|´|´|´ ´´¶ ´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶´¶´´´´¶ ´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶´¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶ ´´¶¶´´´´´´´¶´´´´´¶´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶¶ ´´´¶¶´´´´´´¶´´´´¶´´´´¶¶¶¶´¶´´´´¶ ´´´´¶´´´´´´¶´´´¶´´´´´¶´´´¶´´´¶ ´´´´¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´¶´´¶´´¶¶ ´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´¶ ´´´´´¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´´´´¶ ´´´´´´´´¶¶¶´´´´´¶¶´´´´´´´¶¶ ´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´ ´´´´´´´´´´¶¶´´´´´´¶¶´¶ ´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´¶´¶¶ ´´´´´´´´´¶´´¶¶´´´´´¶´´´¶ ´´´´¶¶¶¶¶¶´¶´´´´´´´¶´´¶´ ´´¶¶´´´¶¶¶¶´¶´´´´´´¶´´´¶¶¶¶¶¶¶ ´´¶¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´¶´¶¶´´´´´¶¶ ´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´´¶ ´´´¶¶´´´´´´´´¶´´´¶´´´´´´´´´´´¶ ´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ****************************** سلام سلام خوبيد؟با تجربه متفاوت زينب بروزم
الهه مامان رادین
2 شهریور 91 17:15
سالگرد ازدواجتونم مبارررررررک
سمان مامان آرشیدا
2 شهریور 91 17:20
ای جانم همه کاراشو خوندم.
خیلی بامزه اس.
خدا حفظش کنه. با وجود روشا جون شما پیر نمیشید.


ایشالا خدا آرشیدای عزیزمم بزای شما نگه داره.
مامان ساینا
2 شهریور 91 18:04
عزیزم سالگرد ازدواجتون مبارک انشاله همیشه در کنار هم شاد و سلامت باشید.
قربون دختر خوشگل خاله برم که کلی دلم براش تنگ شده بود. ماشاله چقدر کارای جدید یاد گرفته. کلاغ پرش خیلی بامزه بود.
ای جونم خجالتی شده خاله. حالا دیگه پشت مامان قایم می شی.
الهه جون دلمون تنگیده ها یه عکسی می زاشتی خواهر. می بوسمتون


ممنون عزیزم.ما هم دلمون براتون تنگ شده بود.
ایشالا بیا پیشمون تا از نزدیک کلاغ پرشو ببینی خیلی حال میده.
ساینا جونم رو ببوس.
تو پستای بعد کلی عکس میذارم.
مامان يگانه
2 شهریور 91 23:48
ماشااا.. به اين دختر نازنين و شيطون
سالگرد ازدواجتونم مبارك خانمي


مرسی عزیزم.
مامان محمدرهام جون
3 شهریور 91 8:06
روشا جون 13 ماهگیت مبارکزیارتتون قبول ما هم به امید خدا این هفته عازمیم
قربونت برم شیرین زبونمروشابر یعنی چی خاله جون؟؟؟جاداره برات اینو بخونم:

روشا که پر نداره!!خودش خبر نداره!!


ممنونم سمانه جون.چه قدر خوب ایشالا سفرتون بی خطر و کلی هم بهتون خوش بگذره.ما رو یاد کن.
مامان محمدرهام جون
3 شهریور 91 8:07
چقدرجالب که ماانقدر تفاهم خانوادگی داریم به افتخارمونسالروز با هم بودنتون مبارک الهه جون .امیدوارم سالیان سال خوش وخرم زندگی کنید ویه دو جین فرشته برای روشا جونم به دنیا بیارید

وای من که خیلی تعجب کردم وقتی دیدم همه ی تاریخا عین همه.
حالا که این دعا رو در حق من بیچاره کردی حتما واسه خودتم میگیره.ایشالا قسمت خودت بشه.

مامان آندیا
3 شهریور 91 10:49
به سلامتی برگشتین زیارت قبول
سالگرد ازدواجتون مبارک باشه ایشالا سالهای سال در کنار هم با روشا جون خوشبخت بشین مبارکههههههههههههههههه


ممنونم.لطف کردی
مامان آندیا
3 شهریور 91 10:51
قند عسلم به سلامتی 13 ماهه شدی مبارکه یه عالمه بوس


مرسی
مهسا
3 شهریور 91 15:21
سلام
سالگرد ازدواجتون رو تبریک میگم انشاا.... سالیان سال در کنار همسرمهربونتون وروشا گلی شاد و سلامت باشیدبهترین هارو براتون آرزو می کنم


ممنونم عزیزم.خیلی دعاهات زیبا بود.
نسترن(یک عاشقانه آرام)
3 شهریور 91 18:11
با تاخیر تبریک میگم..انشالله 104 امین سالگرد ازدواجتون


مرسی نسترن جون
مونا مامان امیرسام
4 شهریور 91 3:35
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام الهه جون .خوبی؟روشا گلی رو ببوسید حتما.با اینکه تا حالاندیدمتون اما کلی دلم براتون تنگ شده.


سلام عزیزم.منم دلم براتون تنگ شده.دل به دل راه داره.شما هم امیر سام عزیزم رو ببوسید
مونا مامان امیرسام
4 شهریور 91 3:36
فسقلی چه شیرین زبون شده


بله واسه خودش سخنرانی شده که فقط مامانش مترجمشه.
مونا مامان امیرسام
4 شهریور 91 3:38
سالگرد عروسیتون هم مبارک.انشاالله سایتون همیشه بالای سر روشا جوونی باشه.


مرسی مونا جون
آتنا مامان روشا
4 شهریور 91 9:32
مبارک باشه ان شا الله سالهای سال در کنار همدیگه خوش و خوشبخت باشین. زیارتتون قبول .


ممنونم
خاله نسيم
4 شهریور 91 10:20
خانم خانما مشهدي خانم 13ماهگيت مبارك
الهه جون ايشالا 40امين سالگرد ازدواجتونو تبريك بگم اگه تا اون بازم دوستم باشي مطمئن باش يادم نميره چون سالگرد ازدواج ماهم اون روزه


ممنون خاله جون.
اینجوری که ما بدهکار شدیم.من اصلا نمیدونستم.خیلی معذرت.
ایشالا سالیان سال در کنار هم خوش باشید.
مامان الهه
4 شهریور 91 16:25
سلام خوش آمدید ... زیارت قبول ... انشااله همیشه به گردش ... دلمون براتون تنگ شده بود.
الهی قربون این دخمل برم که اینقده کار بلده و اینقده بلبل زبون و برای حرف زدن خیلی عجله داره
سالگرد ازدواجتون هم مبارک باشه انشااله سالهای سال زیر سایه آقا امام زمان خوش و خرم باشید



ممنون عزیزم منم دلم تنگ شده بود.ماشالا واسه حرف زدن خیلی عجوله خانوم گل.
مرسی از دعای خوبت الهه جون.هم چنین شما.
مامان سویل
4 شهریور 91 20:25
عزیزم سالگرد ازدواجتونم مبارک


ممنونم عزیزم
مامان زهره
5 شهریور 91 9:21
عزيزدلم فكر كنم ديروز برات نظر گذاشتم و سالگرد ازدواجتون را تبريك گفتم و اما اين شاخه گل تقديم شما:
https://encrypted-tbn1.google.com/images?q=tbn:ANd9GcR9kpNICTrPkUBjD2RvlsFjEhgLrr9TfiUmha_Bhg6g-Ahn78JEKg


ممنونم زهره ی عزیزم.لطف کردی.
مامان زهره
5 شهریور 91 9:21
سلام گلم خوش اومدين از سفر ما منتظر عكس ها هستيم
الهه مامان یسنا
5 شهریور 91 15:24
سلام رسیدن به خیر!! خوش گذشت؟
13 ماهگیت مبارک گل من!!!


ممنونم.جای شما خالی.
مرسی خاله جون
مامي نسيم ( مامان ملودي )
12 شهریور 91 11:16
INSHALAH SADOMISH O JASHN BEGIRIN


ممنونم عزیزم همینطور برای ملودی جونم.