آزمایش بارداری
15 آذر بود که با بابا مهدی رفتیم ازمایشگاه که ببینیم نی نی دارم یا نه ؟ قرار شد آزمایش ساعت 4 حاضر بشه. من خیلی نگران بودم اصلا نمیدونم چه جوری تونستم تا ساعت 4 طاقت بیارم!!!!! بالاخره سر اون ساعت تلفن کردم آزمایشگاه و نتیجه رو پرسیدم. اون آقایی که گوشی رو جواب داد پرسید دوست داری جواب چی باشه ؟ من گفتم دوست دارم باردار باشم و اون آقا تایید کرد. با شنیدن این خبر اصلا در پوست خودم نمی گنجیدم انگار دنیا رو بهم داده بودن . قرار شد مامان جون بره و نتیجه آزمایش رو بگیره و من به بابا چیزی نگم که سورپرایز بشه . مامان وقتی آزمای...
نویسنده :
مامان الهه
0:11