سفرنامه مشهد -تابستان 91
سه شنبه ٢٥/٥ ساعت ١ نیمه شب به سمت شاهرود حرکت کردیم .روشا جونم تو راه خواب بود و اصلا اذیتمون نکرد.منم برای اینکه خوابم نبره و با بابا مهدی همراهی کنم توی راه سه قسمت سریال عشق ممنوع رو که روی فلش ریخته بودم رو دیدم. ساعت 6 صبح رسیدیم شاهرود.من و روشا تا ساعت 12 خوابیدیم و مهدی جونم رفت به کارای بانکیش برسه و قبضا رو پرداخت کنه. چهارشنبه رو شاهرود بودیم.روشا گلی اولش خیلی پیش بابایی و مامانی نمی موند ولی بعدش عادت کرد.عمه فائزه هم اومد پیشمون و از اینکه تو مشهد باهامون نبود خیلی ناراحت بود همش می گفت سفر دست جمعی میچسبه راستم می گفت آخه عمه با عمو همایون میخواستن برن آنتالیا.بنده خدا فکر کنم همه ی سفر دلش پیش ماها بوده....
نویسنده :
مامان الهه
17:36