روشا ساداتروشا سادات، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

✿✿روشا هدیه آسمانی✿✿

برای عید آماده میشویم

بوى بهار می‌آید، بوى نوروزى پرشکوفه، هواى تازه ی این روزها و جوانه‌هاى روییده بر شاخه‌ها گواه رسیدن بهار است.بهار در ترانه ،احساس قصّه ی ماندگاریست، تولدیست در سرای زیبای عاطفه و شعریست در سایه ی روشن مهر .  می توان نبض امید را در سرزمین شکفتن احساس کرد و گل واژه ی ایام را در گذر گاه خاطرات به یاد آورد . بهار نغمه ی موزون باران است , جرعه ای از ترنّم آبی عشق , روحی است که دل را در ساحل حضور به خلوت می آراید . بهار سرفصلی است در روزهای زندگی , افقی ست از دریچه ی عا طفه ها . نوای محبّت بهانه ایست در تصوّر مهتاب , بهار است که آسمانی میکند حدیث یاد را در خلوت افکار . ما هم بعد ا...
21 اسفند 1390

روشا و خونه تکونی

خدایا شکرت که  امسال  موقع خونه تکونی دخترمم کمکمه و دست  تنها نیستم . البته دست تنهای دست تنهام که نبودم   فرشته  خانوم واقعا فرشته ی نجات من بوده.   اماخب بعضی وقتا آدم دوست داره دخترشم بهش کمک کنه دیگه. اینطور نیست؟؟؟؟ دخترم تو جارو کشیدن خیلی به من کمک کرد. باور نمی کنید؟     حالا باورتون شد؟ درسته کوچیکه ولی وقتی یه جاروی کوچولو داره حیف نیست ازش استفاده نکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تازه کلی هم فرشا رو واسم بخار شو کشید. ببینیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! می بینید که همشم  با خنده ...
20 اسفند 1390

خانه تکانی

خانه‌تکانی یکی از آیین های نوروز است که مردم بیشتر مناطقی که نوروز را جشن می‌گیرند به آن پایبندند. در این آیین، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز می‌شوند. كم‌كم سال نو نزديك‌ مي‌شود و بوي نو شدن و تازگي در هر كوی و برزن به مشام مي‌رسد. حالا همه جا مژده رسيدن بهار را مي‌دهد و همه تلاش می‌كنند به بهترين شكل به استقبالش بروند. تقویم‌ها عوض می‌شود، خانه‌ها گردگیری می‌شود، دیدارها تازه می‌شود، طراوت را در چهره طبیعت تماشا می‌کنیم، دشت و دمن عطر جانبخش و رایحه بهاری را نثار و ایثار می‌کند،...
20 اسفند 1390

کوتاهی مو

امروز تصیم گرفتم موهاتو به خاطر عید مرتب کنم .اول گفتم ببرمت آرایشگاه ولی بعدش از ترسم پشیمون شدم .و در نهایت مامان الهه آرایشگر می شود.   روشای عزیز قبل از کوتاهی مو . . . . . روشای عزیز بعد از کوتاهی مو مبارکت باشه عزیزم.کم کم داری به پیشواز اولین بهار زندگیت میری. ...
17 اسفند 1390

دختر گلم در سفره خانه

امشب به خاطر اولین بار روشا جونم به همراه مامان و بابا و مامان جونی رفت سفره خونه.دیدن عکساش خالی از لطف نیست...   اینجا آماده رفتن بودی.قربون اون خنده های قشنگت برم که تا می گم د دررر خوشحال میشی .     اینجا تو سفره خونه ایم   از اول تا آخرش یه لیوان رو گرفته بودی و مدام تو دهنت می کردی یا اینجوری نگاهش می کردی . خیلی شب خوبی بود خیلی بهمون خوش گذشت ولی وقتی موسیقی زنده گذاشت انگار ترسیدی همش گریه می کردی. ...
14 اسفند 1390

صبح به خیر مامانی

روشا جون  موافقی با هم صبحانه ( تخم مرغ ) خوردنت روتماشا کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟   اینجا منتظر صبحانه ای با بستن  پیش بندت خوشحال شدی دیدی از صبحانه خبری نیست گفتی تا وقت هست سر و گوشی آب بدی طبق معمل زل زدی به دکمه پاور ظرفشویی تا ظرف  تخم مرغ رو گذاشتم سریع بلندش کردی بعد از خوردن دستت رو به نشان تشکر بالا اوردی     ...
14 اسفند 1390

روشا در سرزمین عجایب

مامانی دیروز سه تایی رفتیم مرکز خرید پروما .یه سری هم به طبق بالا که مخصوص بچه ها بود زدیم .به خاطر چراغای رنگ و وارنگی که داشت انقدر ذوق کردی و خوشحال بودی و خندیدی که خستگی خریدا رو از تنمون بیرون اوردی. ...
12 اسفند 1390

خاطرات 7 ماهه شدن گلکم

هفت ماه گذشت...در یک چشم به هم زد ن و من تو این 7 ماه یاد گرفتم قدردان تک تک لحظاتی که خدای مهربون به من ارزانی داشته باشم . و من هر روز خوشحال تر از دیروز با باز شدن چشمای خورشید کوچولوی خونمون روزم رو شروع می کنم، پا به پاش کشف می کنم و یاد می گیرم، پا به پاش بچگی می کنم و در پایان شب شاد از اینکه یک روز بزرگتر شدم در کنارش چشمامو می بندم. ... شکر خدای خوبم از این همه خوشبختی    این ماه با ماههای قبل از نظر غذایی فرق می کنه.با شروع این ماه رووشا جونم غذا خور میشه.و به جای قطره آد قطره آهن و مولتی ویتامین میخوره . به پیشنهاد دکترت غذا رو با لعاب برنج شروع کردم و یک...
1 اسفند 1390

روشا و کنجکاوی هایش

دیشب داشتم تو اتاق خودمون عوضت  می کردم و شروع کردم به عکس گرفتن . تو عکس اول که خانوم دراز کشیدی : تو این عکس کم کم دستت داره میاد بالا: بند دوربینو کشیدی:     تصمیم داشتی بخوریش که من نذاشتم . بلافاصله شروع به خوردن انگشتات کردی:     بابا مهدی از تو حال منو صدا کرد و روشا جون ...   ...
28 بهمن 1390